loading...

انجمن نویسندگان و شاعران ایران (انوشا)

انوشا با هدف همدلی و همزبانی و همکاری شاعران این سرزمین بنا شده است و فقط یک وبلاگ ادبی است

بازدید : 667
يکشنبه 29 شهريور 1399 زمان : 5:36

کسی باور نخواهد کرد
اما من به چشم خويش می‌بينم
که مردی پيش چشم خلق بی فرياد می‌ميرد
نه بيمار است
نه بردار است
نه درقـلبش فرو تابيده شمشيری
نه تـا پـر در ميـان سـينه اش تيری
کسی را نيست بر اين مرگ بی فريـاد تدبيری
لبش خندان و دستش گرم
نگاهش شاد
تو پنداری که دارد خاطری از هر چه غم آزاد
اما من به چشم خويش می‌بينم
به آن تندی که آتش می‌دواند شعله در نيزار
به آن تلخی که می‌سوزد تن آيينه در زنگار
دارد از درون خويش می‌پوسد
بسان قلعه‌‌‌ای فرسوده کز طاق و رواقش خشت می‌بارد
فرو می‌ريزد از هم
در سکوت مرگ بی فرياد
چنين مرگی که دارد ياد ؟
کسی آيا نشان از آن تواند داد ؟
نمی‌دانم
که اين پيچيده با سرسام اين آوار
چه می‌بيند درين جانهای تنگ و تار
چه ميبيند درين دلهای ناهموار
چه ميبيند درين شبهای وحشت بار
نمی‌دانم
بـبينيـدش
لبش خندان و دستش گرم
نگاهش شاد
نمی‌بيند کسی اما ملالش را
چو شمع تندسوز اشک تا گردن زوالش را
فرو پژمردن باغ دلاويز خيالش را
صدای خشک سر بر خاک سودن‌های بالش را
کسی باور نخواهد کرد

لیورپول بالاخره ستاره بایرن را خرید
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 4

آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی